صفحه اصلی
ایمیل به نویسنده

-----------------------

Link dumps

تحریم را آیا راه به مقصود هست؟

آقای شاهرودی ، مجتبی سمیع نژاد را آزاد کنید

"ژانت آفاری": مردان تاریخ نگار به ندرت از زنان تاریخ می گویند

دکتر ثریا مکنون: جنسیت و سایر صفات انسانی در درون هر فرد قرار دارند

حضور فمینیسم کرد در جنبش زنان: نوشین احمدی خراسانی

نامه حنيف مزروعي به عليزاده رئيس کل دادگستری استان تهران

 اکبر گنجي قديمي ترين روزنامه نگار زنداني در "بزرگترين زندان خاورميانه برای روزنامه نگاران"

آیا لیبرالیسم در نبرد با اسلام رادیکال است؟ مصاحبه با فرانسیس فوکویاما، واشنگتن پريزم

نامه سرگشاده شادی صدر  به رييس جمهور در اعتراض به ممنوعيت خروج از كشور

 

-----------------------

Monthly Archives
09/01/2003 - 10/01/2003 12/01/2003 - 01/01/2004 01/01/2004 - 02/01/2004 02/01/2004 - 03/01/2004 03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 08/01/2005 - 09/01/2005

-----------------------

Search


-----------------------

 

 

 
 
Tuesday, August 24, 2004
سرهر پیچی از زندگی که می رسم ، یه نفر هست که اونجا راهنما نزده ،

یه نفر هست که محکم پیکر آهنینش رو می زنه به من ، یه نفر هست که

براش فرقی نمی کنه با من تصادف کنه ، سهل انگاره و خردشدن من براش

آزاردهنده نیست ، بعضی وقتها خودم رو از جام تکون می دم ، از پشت این

رول خطرناک پایین می آیم ، صاف صاف تو چشمهاش نگاه میکنم و با یه

بغض آشنا بهش می گم : آخه چرا ؟؟؟؟؟ چرا همیشه من ؟؟؟؟

بعضی وقتها هم حوصله اینکه افکار مزاحم بیان کروکی بکشند رو ندارم

در حالی که قطره های داغ اشک گونه هامو می سوزونه ، راه می افتم

میرم ، دور میشم خیلی ، این قدر که دیگه حتی یه سایه محو هم نباشم

شاید بشم یه قطره بی رنگ و بی خاصیتی که کنار گلبرگ های رز خوابیده

یا اونی که میون گلدون ، بین یه دسته گلهای خشک شده چرت می زنه ...

شایدم ... شایدم خیلی چیزهای دیگه ، ولی مهم اینه که سر هر پیچی از

زندگی ، تقاطع هر چهار راه سرنوشت سازی از تصمیم گیری ، میان هر

تردیدی از شک دوراهی :

" همیشه یک نفر هست ! یک نفر که راهنما نزده ، یک نفرکه بی مهابا

می پیچه جلوی راه ، جلوی امتداد تفکر ، جلوی خلوت دل ...

یک نفر که ماموره ... مامور عذابه... "

1zan  ||  2:44 PM

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

Comments: Post a Comment