صفحه اصلی
ایمیل به نویسنده

-----------------------

Link dumps

تحریم را آیا راه به مقصود هست؟

آقای شاهرودی ، مجتبی سمیع نژاد را آزاد کنید

"ژانت آفاری": مردان تاریخ نگار به ندرت از زنان تاریخ می گویند

دکتر ثریا مکنون: جنسیت و سایر صفات انسانی در درون هر فرد قرار دارند

حضور فمینیسم کرد در جنبش زنان: نوشین احمدی خراسانی

نامه حنيف مزروعي به عليزاده رئيس کل دادگستری استان تهران

 اکبر گنجي قديمي ترين روزنامه نگار زنداني در "بزرگترين زندان خاورميانه برای روزنامه نگاران"

آیا لیبرالیسم در نبرد با اسلام رادیکال است؟ مصاحبه با فرانسیس فوکویاما، واشنگتن پريزم

نامه سرگشاده شادی صدر  به رييس جمهور در اعتراض به ممنوعيت خروج از كشور

 

-----------------------

Monthly Archives
09/01/2003 - 10/01/2003 12/01/2003 - 01/01/2004 01/01/2004 - 02/01/2004 02/01/2004 - 03/01/2004 03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 08/01/2005 - 09/01/2005

-----------------------

Search


-----------------------

 

 

 
 
Saturday, April 09, 2005
گاهی اوقات سکوت تاوان افتخار آمیزی است
برای حقارت ،حقارت تن
حقارت روح
و حقارت اندیشه ای که در جسم خالی درد می شکند
فریادهایم را می شنوی؟ نه هرگز
این شبح خوف انگیز ظلم است
که تابوت شکسته مرا به زندان می برد
و اسارتی که پیکرم می کشد
اثیری نیست

نبودم ... چند ماه... نه !
چند سال بر من گذشته است فراقی که در بستر سرد و خالی ام
چشیدم ...
گوشه ای عزلت گزیدن و زیر سایه مرموز غربت فرو رفتن را نیز ...
اخراج ، توبیخ و رنج یک ماهه را نیز...
شایسته بیان نیست ، می دانم و تاول های یک زخم هرچه ناشکفته بهتر ...
از احوال سبز بهار و میهمانی رنگ ها خاکستری از عشق ساخته ام که
شب ها مرهم درد نوشته هایم می شود وامید کوری که از دنیای وب می دمد
سرچشمه رویاها ...
می دانم که می دانی و نیز می دانم که تنها خواننده این مکان متروک تویی...
پس گوش کن و باور کن
من نه هیچ وقت خود را روزنامه نگار دانسته ام و نه شایسته زین لفظ
اما ازشکست نمادین تو می ترسم و قلمی که با آن ناآشنایی ...
ابهام در نوشته را به هیچ وجه نمی پسندم و روان می گویم که سیاستی
که تو برگزیدی شایسته هیچ گونه تقدیری نیست ...
همه ما متهم به خیانت میشیم ... همه ما دیر یا زود ..
هیچ سوخت و سوزی هم در کار نیست ...
اما قلم تو خیانتی ناآشکار برای اذهانی قلمداد میشود که فحاشی در فبال
مخالفانت را حمایت نمی دانند و هوچی گری های مطبوعاتی را دستمایه
شکست برای تو !
ضد آنها افرادی هستند که تحریم و تحدید آزادی مخالفان را سرمایه ای
می دانند که با آن راحت تراز اخراج تو می توان ملت را فریفت ...
من نه خود را عاقل تر از تو می دانم و نه مصلحت اندیش تراز خود تو
برای اقداماتت ، فقط بی پرده می گویم مراقب آنچه باید باشی باش
مراقب سیاسی کاری های فرصت طلبان و پوسیدگان قدرت مدار و
روادید پیش بینی شده ما بین دو دروغ باش!
1zan  ||  12:11 PM

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

Comments: Post a Comment